غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴: از وهم قطرگی ست که در خود گمیم ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از وهم قطرگی ست که در خود گمیم ما اما چو وارسیم همان قلزمیم ما در خاک از هوای گل و شمع فارغیم از توسن تو طالب نقش سمیم ما تمکین ما ز چرخ سبکسر به باد رفت خوش دستگاه انجمن انجمیم ما مردم به کینه تشنه خون همند و بس خون می خوریم چون هم از این مردمیم ما از حد گذشت شمله دستار و ریش شیخ حیران این درازی یال و دمیم ما دستت ز ما بشوی مسیحا که زیر خاک آب از تف نهیب صدای قمیم ما پنهان به عالمیم ز بس عین عالمیم چون قطره در روانی دریا گمیم ما ما را مدد ز فیض ظهوری ست در سخن چون جام باده را تبه خوار خمیم ما غالب ز هند نیست نوایی که می کشیم گویی ز اصفهان و هرات و قمیم ما غالب دهلوی