غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲: نقشی ز خود به راهگذر بسته ایم ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقشی ز خود به راهگذر بسته ایم ما بر دوست راه ذوق نظر بسته ایم ما با بنده خود این همه سختی نمی کنند خود را به زور بر تو مگر بسته ایم ما؟ دل مشکن و دماغ و دل خو نگاه دار کاین خود طلسم دود و شرر بسته ایم ما بر روی حاسدان در دوزخ گشوده رشک از بهر خویش جنت در بسته ایم ما فرمان درد تا چه روایی گرفته است صد جا چو نی به ناله کمر بسته ایم ما سوز ترا روان همه در خویشتن گرفت از داغ تهمتی به جگر بسته ایم ما گویی وفا ندارد اثر هم به ما گرای زین سادگی که دل به اثر بسته ایم ما تا در وادع خویش چه خون در جگر کنیم از کوی دوست رخت سفر بسته ایم ما هرجاست ناله همت ما حق گزار اوست حرزی به بال مرغ سحر بسته ایم ما از خوان نطق غالب شیرین سخن بود کاین مایه زله ها ز شکر بسته ایم ما غالب دهلوی