غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷: غمت در بوته دانش گدازد مغز خامان را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غمت در بوته دانش گدازد مغز خامان را لبت تنگ شکر سازد دهان تلخ کامان را قضا در کارها اندازه هر کس نگه دارد به قطع وادی غم می گمارد تیزگامان را ز هستی پاک شو گر مرد راهی کاندرین وادی گرانیهاست رخت رهرو آلوده دامان را دماغ فتنه می نازد به سامان رسیدن ها طلوع نشئه گرد راه باشد خوش خرامان را پی رسوایی ارباب تقوی جلوه ای سر کن کتانها ماهتابی ساز شاهم نیک نامان را به عرض ناز خوبان را ز ما بی تاب تر دارد عنان از برق باشد در رهش زرین ستامان را خرابیم و رضایش در خرابی های ما باشد ز چشم بد نگه دارد خدا ما دوستکامان را بسا افتاده سرمست و بسا افتاده در طاعت تو دانی تا به لطف از خاک برداری گدایان را ز قاتل مژده زخمی گلم در جیب جان ریزد نشاط انگیز باشد بوی خون خونین مشامان را جهان را خاصی و عامی ست آن مغرور و این عاجز بیا غالب ز خاصان بگذر و بگذار عامان را غالب دهلوی