غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۸: چون به قاصد بسپرم پیغام را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون به قاصد بسپرم پیغام را رشک نگذارد که گویم نام را گشته در تاریکی روزم پنهان کو چراغی تا بجویم شام را آن میم باید که چون ریزم به جام زور می در گردش آرد جام را بی گناهم پیر دیر از من مرنج من به مستی بسته ام احرام را از دل تست آنچه بر من می رود می شناسم سختی ایام را تا نیفتد هر که تن پرور بود خوش بود گر دانه نبود دام را بس که ایمانم به غیبست استوار از دهان دوست خواهم کام را ما کجا، او کو، چه سودا در سرست ذره های آفتاب آشام را زحمت عامست دائم خاص را عشرتی خاص است هر دم عام را دلستان در خشم و غالب بوسه جوی شوق نشناسد همی هنگام را غالب دهلوی