غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۶: نهفت شوخی بی پرده شور جنگش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نهفت شوخی بی پرده شور جنگش را ز باده تندی این باده برد رنگش را کدام آینه با روی او مقابل شد که بی قراری جوهر نبرد زنگش را چو غنچه جوش صفای تنش ز بالیدن دریده بر تن نازک قبای تنگش را ز گرمی نفسش دل در اهتزاز آمد شراره شهپر پرواز گشت سنگش را نظاره خط پشت لبش ز خویشم برد ز باده نشئه فزون داده اند بنگش را چه نغمه ها که به مرگم سرود و پنداری ز رشته کفنم تار بود چنگش را به حشر وعده دیدار کرده بی تابم شتاب من به سر آرد مگر درنگش را جگر نشانه نهم بر خود اعتمادم نیست مباد دل به تپش رد کند خدنگش را کشیده ایم به دیوانگی ز شوخی دوست به گونه گونه ادا ناز رنگ رنگش را ز ظرف غالب آشفته گر نه ای آگاه بیازما به می تند هوش و هنگش را غالب دهلوی