نعیم فراشری آلبانیایی
دیوان تخیلات | نعیم
بر لب جوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جویبارا! دلنواز آواز تو زار و راز و ناز و باز و تاز تو این دلم را گرچه محزون می کند لیک باز آن حزن ممنون می کند می روی گه پیچ پیچ و گه درست گاه تیز و گاه لنگ و گاه سست می روی در سنگساره پر ستیز واله و حیران و زار و اشک ریز گاه پرناز و خرامان می روی گاه چست و چو پیکان می روی گاه گاه اندر میان سبزه زار زیر شاخان درختان چون بهار گه روی مانند اسب بی عنان صولت و شدت نمای و کف فشان گاه با رقص آیی و گه با سرود گاه آهسته و گه چون مرغ زود تا جدا گشتی ز دوست و یار خود از بر آن دلبر دلدار خود می روی بی پای و سر قلاش وار گاه خندان گاه گریان گاه زار آتش خورشید کردت زو جدا آه تو شد ابر و رعد اندر فضا هم زآه و آتش هجران تو از سرشگ دیده گریان تو ابرها از چارسو طغیان کنند زیر خود خورشید را پنهان کنند سر به سر جو و هوا گردد سیاه چون درونان و دلان پرگناه ناگهان اندر میان آسمان برق ها پاشند از هر سوعیان شعشعه گردد سراسر آسمان تار و پردهشت بود جمله جهان کس نبند جز زباران و سحاب جز ز برق و جز ز دود و جز ز آب باچنین جلوه گری ای نازئین پاز می آیی برین روی زمین تاشود تازه زمین از همتت تا شود شاد و بکام از وصلتت هر شکوفه عاشق دیدار توست هرچه بیند چشمم اینجا کار توست از تو خاک مرده خندان می شود سبزه زار و باغ و بستان می شود رنگ و بو می آوری از آسمان می شود روی زمین باغ جنان گاه برفی، گاه باران، گه سحاب گاه برقی، گاه دودی، گاه آب گه روی سوی سما، گه بر زمین می شوی جوی و بتازی همچنین خاک را چون کرده یی احیا و پاک کرده یی هم دشت و کوهش چاک چاک می روی اکتون شادان نزد یار با ترنم، بیدرنگ و بیقرار تا نباشی واصل جانان تو کم نباشد ناله و افغان تو نعیم فراشری آلبانیایی