سحاب اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۳۱ - معما در وصف خورشید و مدح: چیست آن لعبت که دهر از منظرش زیور گرفته؟ - گر چه برقع از سه نیلی پرده بر منظر گرفته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چیست آن لعبت که دهر از منظرش زیور گرفته؟ گر چه برقع از سه نیلی پرده بر منظر گرفته روز چون آئینه صیقل داده روی خویشتن را شب زعکس آن فروغ آئینه دیگر گرفته گه نظیرش گشته از کتف پیمبر آشکارا گه طریق رجعت از ایمای پیغمبر گرفته گاه دیدن بسکه آب از دیده می بارد لقایش آستین نظارگان وی به چشم تر گرفته پنجه ی موسای عمران از ضیایش زیب جسته محفل عیسای مریم از فروغش فر گرفته این شکوه و قدرو رفعت وین فروغ و فر و زیور زآفتاب چتر شاهنشاه مهر افسر گرفته خسرو گیتی ستان فتحعلی شه آن که از وی زال گیتی نوبت عهد شباب از سر گرفته فلک گردون و زمین از عزم و از حلم وی اینک بر خلاف هم یکی جنبش یکی لنگر گرفته آهنین گرزش به هر ضربت بسی لشکر شکسته آتشین رمحش به هر جنبش یکی کشور گرفته هر که پران ناوکش در روز هیجا دید گفتا: در هوای رزمگه سیمرغ نصرت پر گرفته خصم او هر گه ز شش سو راه بر خود بسته دیده از خدنگ شه سوی ملک عدم ره بر گرفته سحاب اصفهانی