سحاب اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۲۵: خان جم شوکت خدیو آسمان رفعت حسین - آنکه ساید رایت جاهش به فرق فرقدان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خان جم شوکت خدیو آسمان رفعت حسین آنکه ساید رایت جاهش به فرق فرقدان آنکه بارایش کم از فلس است صد گنج گهر آنکه با حلمش کم از کاهی است صد کوه گران از عطا بحریست طبعش لیک بحری بی کنار در سخا ابریست دستش لیک ابری درفشان ابلق دوران نتابد هرگز از امرش لگام توسن گردون نپیچد هرگز از حکمش عنان با حدیث رزم او افسانه ی رستم مگو داستان رستم دستان کجا این داستان روز کین تیغش به روی زعفرانی رنگ خصم زآن همی خندد که آرد خنده طبع زعفران در زمان عدل او ملک از سوانح در پناه در پناه حفظ او خلق از حوادث در امان آری ایمن چون نباشد بره از آسیب گرگ چون بود آن را شبان وادی ایمن شبان زامر او در شهر کاشان کز نسیم لطف اوست جانفزا خاکش بسی خرم تر از باغ جنان شد قناتی همچو رود نیل جاری در دهی ملکش از وسعت زنا پیدای پیدائی کران ساحت پاکش دهد از ساحت فردوس یاد چشمه ی صافش دهد از چشمه ی کوثر نشان نکهتش دلکش هوایش حیرت زلف نگار سبزه اش خرم زمینش غیرت خط بتان در هوای دلکش آن مضمر انواع نشاط در زلال روشن آن ظاهر اسرار نهان گوئی افکنده است آب و سبزه بر خاکش دو فرش این زمرد گون پرند و آن بلورین پرنیان جعفر آباد آن ده فرخنده را بنهاد نام تا زفرزندش بماند یادگاری در جهان شد در آنجا آن قنات آباد و اکنون می برد رشک از خرم زمینش سبزه زار آسمان از پی تاریخ سالش کلک مشکین (سحاب) زد رقم (در جعفر آباد آب حیوان شد روان) سحاب اصفهانی