سحاب اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۱۸: گویند که در قریه ی فین کآب و هوایش - مستحسن اطباع و پسند سلق افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گویند که در قریه ی فین کآب و هوایش مستحسن اطباع و پسند سلق افتد از صبح که خورشید بر آرد ز افق سر تا شام که خور باز به سمت افق افتد هر لحظه شتابند سوی چشمه زنی چند کز پرتو روشان به صحاری تتق افتد وز بیم قرقچی گه آمد شد ایشان غوغا و فغانی به تمام طرق افتد بیچاره فقیری که فتد گیر قرقچی بیچاره تر آن کس که میان قرق افتد بس صدمه مراین را که به سر می رسد از سنگ بس قید مر آن را که زپا بر عنق افتد سحاب اصفهانی