وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۳۹۱: کردم از سجدهٔ راه تو جبین آرایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کردم از سجدهٔ راه تو جبین آرایی سر اقبال من و پیشهٔ گردن سایی باز چون آمده از سجده سرش سوده به چرخ هر که بر خاک درت کرده جبین فرسایی آن قدر آرزوی سجدهٔ رویت که مراست در همه روی زمینش نبود گنجایی دیرتر دولت پابوس تو دریافته ام ز آنکه می کرده ام از دیده زمین پیمایی شکرلله که رسیدم به تماشا گه وصل کردم از خاک درت تقویت بینایی بردر خویش بگو حرمت چشمم دارند که به جاروب کشی آمده و سقایی خواهم از لطف تو باشد نگهی خاصهٔ من نگهی نی چو نگاه دگران هر جایی طول منشور بقای ابدی را چکنم خم ابروی تواش گر نکند طغرایی وحشیم طوطیم اندر پس آیینهٔ بخت دایم از شکر عطای تو به شکرخایی وحشی باقفی