سعدی شیرازی
باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۱۰
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی از علما خورندهٔ بسیار داشت و کفاف اندک. یکی را از بزرگان که در او معتقد بود بگفت. روی از توقع او در هم کشید و تعرّض سؤال از اهل ادب در نظرش قبیح آمد. ز بخت روی ترش کرده پیش یار عزیز مرو که عیش بر او نیز تلخ گردانی به حاجتی که روی تازه روی و خندان رو فرو نبندد کار گشاده پیشانی آورده اند که اندکی در وظیفهٔ او زیادت کرد و بسیاری از ارادت کم. دانشمند چون پس از چند روز مودت معهود بر قرار ندید گفت: بِئس المطاعِمُ حینَ الذُلِّ تَکسِبُها القِدرُ مُنْتَصَبٌ وَ القَدرُ مَخفوضٌ نانم افزود و آبرویم کاست بینوایی به از مذلت خواست سعدی شیرازی