وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۳۴۴: مییابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این آمادهٔ سد گریه ام از اشتیاق کیست این سد جوق حسرت بر گذشت اکنون هزاران گرد شد گر نیست هجران کسی پس طمطراق کیست این رطل گران و اندر او دریای زهری موج زن یارب نصیب کس مکن بهر مذاق کیست این اسباب سد زندان سرا چندست بر بالای هم جایی است خوش آراسته آیا وثاق کیست این ای شحنه بی جرم کش این سر که در خون می کشی گفتی که می آویزمش از پیش طاق کیست این وصلی نمودی ای فلک پوشیده سد هجران در او تو خود موافق گشته ای کار نفاق کیست این هجر اینچنین نزدیک و تو در صحبت فارغ دلی وحشی دلیرت یافتم از اتفاق کیست این وحشی باقفی