وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۴۱: روزی این بیگانگی بیرون کند از خوی خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی این بیگانگی بیرون کند از خوی خویش آشنای ما شود مارا بخواند سوی خویش هم رسد روزی که در کار بد آموز افکند این گره کامروز افکنده ست بر ابروی خویش لازم ناکامی عشق است استغنای حسن نیست جای شکوه گر میراندم از کوی خویش چون پسندم باز فتراک تو ، زیر پا فکن این سری کز بار او فرسوده ام زانوی خویش سود وحشی چهره بر خاک درش چندان که شد هم خجل از راه او هم منفعل از روی خویش وحشی باقفی