وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۰۶: عشق کو تا شحنهٔ حسرت به زندانم کشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق کو تا شحنهٔ حسرت به زندانم کشد انتقال عهد فارغ بالی از جانم کشد بر در میخانه من خواهم که آید غمزه مست گه میانم گیرد و گاهی گریبانم کشد پر نگاهی کو که چون بر دل گشاید تیر ناز از پی هم سد نگه تازد که پیکانم کشد سرمه ای خواهم که جز یک رو نبینم ، عشق کو تا به میل آتشین در چشم گریانم کشد گلشن شوقی هوس دارم که رضوان از بهشت بر در باغ آید و سوی گلستانم کشد وعده گاهی کو که چون نومید برخیزم ز وصل دست امید وفای وعده دامانم کشد در کدامین چشم جویم آن نگاه بردگی کاشکارا گویدم برخیز و پنهانم کشد آن غزالی را که وحشی خواهد ار واقع شود دهر بس نیت که از طبع غزلخوانم کشد وحشی باقفی