وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۸۲: کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد این نقد بقا چیست که بیهوده فنا شد اظهار محبت به سگ کوی تو کردیم گفتیم مگر دوست شود دشمن ما شد دل خون شد و از دیدهٔ خونابه فشان رفت تا رفته ای از دیده چه گویم که چها شد با جلوهٔ حسنت چه کند این تن چون کاه انوار تجلیست کزان کوه ز پا شد رفتیم به خواب غم از افسانهٔ وحشی او را که به عشرتگه ما راهنما شد وحشی باقفی