وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۵۲: یک ره سال کن گنه بیگناه خود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک ره سؤال کن گنه بی گناه خود زین چشم پر تغافل اندک گناه خود زان نیمه شب بترس که در تازد از جگر تاکی عنان کشیده توان داشت آه خود دادیم جان به راه تو ظالم چه می کنی سر داده ای چه فتنهٔ چشم سیاه خود بردی دل مرا و به حرمان بسوختی او خود چه کرده بود بداند گناه خود درد سرت مباد ز فریاد دادخواه گو داد می زنید تو میران به راه خود زان عهد یاد باد کز آسیب زهر چشم می داشت نوشخند توام در پناه خود من صید دیگری نشوم وحشی توام اما تو هم برون مرو از صیدگاه خود وحشی باقفی