وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۴۷: چون تو مستغنی ز دل بودی دل آرایی چه بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون تو مستغنی ز دل بودی دل آرایی چه بود بر دل و جان ناز را چندین تقاضایی چه بود در تصرف چون نمی آورد حسنت ملک دل این حشر بردن به اقلیم شکیبایی چه بود مشکلی دارم بپرسم از تو ، یا از یارتو جلوهٔ خوبی چه و منع تماشایی چه بود بود چون در کیش خوبی عیب عاشق داشتن جرم چشم ما چه باشد عرض زیبایی چه بود گشته بودم مستعد عشق ، تقصیر از تو شد آنچه باشد کم مرا زاسباب رسوایی چه بود از پی رم کرده آهویی که پنداری پرید کس نمی پرسد مراکاین دشت پیمایی چه بود گر مرا می کرد بدخو همنشینیهای خاص وحشی اکنون حال من در کنج تنهایی چه بود وحشی باقفی