وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۴۳: بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود آن وقتی که دشنام تو خاطر خواه بود بنده بودیم و زبان ماجرا کوتاه بود حق یاریهای سابق گر نبستی راه نطق درجواب این که گفتی نکته ای در راه بود پیش ازینم جان فزودی لذت دشنام او اله اله از چه امروز اینچنین جانکاه بود گو مده فرمان که دیگر نیست دل فرمان پذیر حکم او می رفت چندانی که اینجا شاه بود سالها هم بگذرد وحشی که سویش نگذرم تا نپنداری که خشم ما همین یک ماه بود وحشی باقفی