وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۱۳: عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد سر زنجیر گیرد و ز در عقلم درون آرد من و رد و قبول بزم سلطانی که دربانش به سد خواری کند بیرون به سد عزت درون آرد به جرم عشق دربند یکی سلطان بی رحمم که هرکس آید از دیوان او فرمان خون آرد سر خسرو ز گل گردد گران فرهاد را نازم که گلگون را به گردن گیرد و از بیستون آرد کمند جذبهٔ معشوق اگر در جان نیاویزد کسی پروانه را در آتش سوزنده چون آرد برو فارغ نشین وحشی که نخل آرزومندی نیارد بار اگر هم آورد بار زبون آرد وحشی باقفی