وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۳۹: تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است در عشق اگر بادیه ای چند کنی طی بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است سد بلعجبی هست همه لازمه عشق از جمله یکی قصهٔ محمود و ایاز است عشق است که سر در قدم ناز نهاده حسن است که می گردد و جویای نیاز است این زاغ عجب چیست که کبک دریش را رنگینی منقار ز خون دل باز است این مهرهٔ مومی که دل ماست چه تابد با برق جنون کاتش یاقوت گداز است وحشی تو برون مانده ای از سعی کم خویش ورنه در مقصود به روی همه باز است وحشی باقفی