وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۳۸: بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است سلخ ماه دگر و غرهٔ ماه دگر است آنکه در باغ دلم ریشه فرو برده ز نو گرچه نوخیز نهالیست ، سراپا ثمر است توتی ما که به غیر از قفس تنگ ندید این زمان بال فشان بر سر تنگ شکر است بشتابید و به مجروح کهن مژده برید که طبیب آمد و در چارهٔ ریش جگر است آنکه بیند همه عیبم نرسیدست آنجا که هنرها همه عیب و همه عیبی هنراست از وفای پسران عشق مرا طالع نیست ورنه از من که در این شهر وفادارتر است ؟ وحشی عاقبت اندیش از آنسو نروی که از آن چشم پرآشوب رهی پرخطر است وحشی باقفی