وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۶: دلم را بود از آن پیمان گسل امید یاریها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم را بود از آن پیمان گسل امید یاریها به نومیدی کشید آخر همه امیدواریها رقیبان را ز وصل خویش تا کی معتبر سازی مکن جانا که هست این موجب بی اعتباریها به اغیار از تو این گرم اختلاطیها که من دیدم عجب نبود اگر چون شمع دارم اشکباریها به سد خواری مرا کشتی وفا داری همین باشد نکردی هیچ تقصیر، از تو دارم شرمساریها شب غم کشت ما را یاد باد آن روز خوش وحشی که می کرد از طریق مهر ما را غمگساریها وحشی باقفی