وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۸: ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا پیدا شده فتیلهٔ زخم نهان مرا تا زد به نام من غم او قرعهٔ جنون شد پاره پاره قرعه صفت استخوان مرا عمری به سر سبوی حریفان کشیده ام هرگز ندیده است کسی سرگران مرا از یک نفس برآر ز من دود شمعسان نبود اگر به بزم تو ، بند زبان مرا وحشی ببین که یار به عشرت سرا نشست بیرون در گذاشت به حال سگان مرا وحشی باقفی