الهامی کرمانشاهی
غزل ها
شمارهٔ ۷: با کاروان عشق تو چون همسفر شدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با کاروان عشق تو چون همسفر شدم پای هوا شکستم و ره را به سر شدم بر کهربا ز جزع نشاندم عقیق ناب چو لعل ز عشق تو خونین جگر شدم دادم چو دل به ابرو [و] چشم سیاه تو تیغ جفا و تیر بلا را سپر شدم بستم نظر ز ملک دو عالم به مسکنت تا خاک راه مردم صاحب نظر شدم در لوح سینه نقش غمت را نگاشتم از سوز عشق و راز محبت خبر شدم از بس که تیر غم به دلم جا گرفته است سر تا قدم چو مرغ همه بال و پر شدم این قسمتم ز خوان محبت نصیب شد الهامی ار به رندی و مستی سمر شدم الهامی کرمانشاهی