کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کس را فلک ز دست حوادث امان نداد
    عنقاست داد او که ازو کس نشان نداد
    مرغی که بی مراد بر این آشیان نشست
    او را جز از مضیق زوال، آشیان نداد
    بر شاخ عمر هیچ کسی غنچه ای ندید
    کان غنچه را بهار به دست خزان نداد
    فرسود عمر خلق بر امید سود او
    وین ساده جز به مایه اصلی زیان نداد
    برخوان او نواله خوش هست لیکن او
    کس را ز خوان، نواله بجز استوان نداد
    بس کس که کرد دیده خود خانی از سرشگ
    کین نیلگون سپهر مرا ملک خان نداد
    گو کیست کز سپهر نمی دید و خون نخورد؟
    یا کیست کز زمانه جوی خورد و جان نداد؟
    مسکین جهان چگونه دهد جامه ای کزان؟
    یک ریشه نقش بند به دست جهان نداد
    از صرف روزگار مجوی ای مجیر هان
    چیزی که او به هیچ گرانمایه آن نداد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha