کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
     

    بس فشرد از پنجه‌ی بیدادگردون،نای من

    بسته شد راه نفس بر منطق گویای من

    گر هجوم اشک را مانع نبودی، آستین

    غرق خون کردی جهان را چشم خونپالای من

    هرچه از گردون مروت جستم از مردم وفا

    در وجود، آن کیمیای من شد این عنقای من

    شد بپایان عمر و امروزم نشد بهتر ز دی

    باز گویم به شود ز امروز من فردای من

    نور چشم و زور تن تا مایه بودندی بدست

    گرم بد بازار هر سوداگر از سودای من

    تا چو کورانم فریبد چون عروسان این عجوز

    زی من آید غافل‌ست از دیده‌ی بینای من

    معرفت، کالا و عقلم پاسبان و نفس دزد

    در کمین، تا کی کند فرصت، برد کالای من!

    خواستم در مدح او همراهی از دل، گفت رو

    من علی اللهیم، ترسم شوی رسوای من

    سر بگوش عقل بردم، گفت دست از من بدار

    کاندرین ره قدرت رفتن ندارد پای من

    کافری بین کاندر اسفل پایه‌ی تعریف او

    میرود تا نه فلک بانگ اناالاعلای من!

    امتحان را، زلف لیلی را بجنبان سلسله

    پس ببین دیوانگی‌های دل شیدای من

    کی خبر دارند زاغان جگر خوار مجاز

    از حقیقت گویی طوطی شکرخای من؟

    گرچه استحقاق دارم، لیکن از انصاف نیست

    در دل من جای او باشد، در آتش جای من

    راه باریک‌ست و شب تاریک و چاه از حد فزون

    دستگیری کن خدا را، تا نلغزد پای من

    من کیم عمان و پهنای سخن را موجزن

    گر گواهی خواهی اینک طبع گوهر زای من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

 
 
Captcha