به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ورود / ثبت نام
ورود به گنجینه فارسی
کاربر جدید هستید ؟
ثبت نام
سفارش های من
پرداختی های من
پیام های من
تغییر کلمه عبور
خروج
صفحه اصلی
ایران بزرگ
افغانستان
تاجیکستان
کشورهای دیگر
حمایت مالی
بازارچه گنجینه فارسی
همه سخنوران
ابن سینا | شیخ الرئیس
ابن یمین
ابوالحسن فراهانی
ابوالفرج رونی
ابوالقاسم فردوسی
ابوسعید ابوالخیر
ابولقاسم لاهوتی
ابومنصور دقیقی
ابومنصور معمری
اثیر اخسیکتی
ادیب صابر ترمذی
آذر بیگدلی
ازرقی هروی
استاد رودکی
اسدی توسی
اسیر شهرستانی
اسیری لاهیجی
آشفته شیرازی
اشو زرتشت
افسر کرمانی
افسرالملوک عاملی
اقبال لاهوری
الهامی کرمانشاهی
امام غزالی
امامی هروی
امیر حسینی غوری
امیر خسرو دهلوی
امیر معزی
امیرشاهی سبزواری
انوری ابیوردی
اهلی شیرازی
اوحدالدین کرمانی
اوحدی مراغه ای
ایرانشاه
ایرج میرزا
بابا افضل کاشی
بابا طاهر
بارق شفیعی
بازار صابر
بدیع بلخی
بلند اقبال
بیدل دهلوی
بیرنگ کوهدامنی
بیهقی
پروین اعتصامی
پوریای ولی
ترکی شیرازی
تیمورشاه درانی
جامی هروی
جلال عضد یزدی
جمال الدین اصفهانی
جهان ملک خاتون
جویا تبریزی
جیحون یزدی
چاندرا بهان برهمن
حاجب شیرازی
حافظ شیرازی
حزین لاهیجی
حِسام خوسفی
حسن غزنوی
حسین خوارزمی
حسین کنگرتی
حکیم سبزواری
حکیم سنایی غزنوی
حکیم عمر خیام
حکیم ناصر خسرو
حکیم نزاری قهستانی
حکیم نظامی گنجوی
حمیدالدین بلخی
حیدر شیرازی
حیدری وجودی
خاقانی شروانی
خالد نقشبندی
خلیل الله خلیلی
خواجه عبدالله
خواجه نصیرالدین توسی
خواجوی کرمانی
خیالی بخاری
داوی پریشان
دهقان کابلی
رابعه بلخی
رحیم خان خانان
رشحه اصفهانی
رضا مایل هروی
رضاقلی هدایت
رضیالدین آرتیمانی
رفیق اصفهانی
رهی معیری
زرتشت بهرام پژدو
سحاب اصفهانی
سراج قمری
سراینده فرامرز نامه
سرمد کاشانی
سعدالدین وراوینی
سعدی شیرازی
سعیدا یزدی
سلطان باهو
سلطان محمود
سلطان ولد
سلمان ساوجی
سلیم تهرانی
سلیمان لایق
سلیمی جرونی
سوزنی سمرقندی
سیدای نَسَفی
سیف فرغانی
شاه نعمت الله
شاهدی
شرف الدین بخاری
شمس مغربی
شهابالدین سُهرِوَردی
شهرزاد | هزار و یک شب
شهریار
شوکت بخاری
شیخ بهایی
شیخ فخرالدین عراقی
صابر همدانی
صامت بروجردی
صائب تبریزی
صغیر اصفهانی
صفای اصفهانی
صفی علیشاه
صوفی محمد هروی
ضیاءالدین نَخشَبی
طاهره زرین تاج
طبیب اصفهانی
طغرای مشهدی
طغرل احراری
ظهیر فاریابی
ظهیری سمرقندی
عارف قزوینی
عبادی مروزی
عباس صبوحی
عبدالحق بیتات
عبدالقادر گیلانی
عبدالواسع جبلی
عبید زاکانی
عرفی شیرازی
عروضی سمرقندی
عسجدی مروزی
عشقری
عطار تونی
عطار نیشابوری
علی شیر نوایی
عمادالدین نسیمی
عمان سامانی
عمعق بخاری
عنصرالمعالی کیکاووس
عنصری بلخی
عینالقضات همدانی
عیوقی
غالب دهلوی
غبار همدانی
فایز دشتی
فخر الدین اسعد گرگانی
فرخی سیستانی
فرخی یزدی
فرزانه خجندی
فروغی بسطامی
فصیحی هروی
فضولی بغدادی
فغانی شیرازی
فلکی شروانی
فیاض لاهیجی
فیض کاشانی
قاسم انوار
قانعی توسی
قائم مقام فراهانی
قدسی مشهدی
قرآن به فارسی
قصاب کاشانی
قطران تبریزی
قهار عاصی
قوامی رازی
قیصر امین پور
کارو
کسایی مروزی
کلیم کاشانی
کمال الدین اصفهانی
کمال الدین خجندی
کوهی
گل نظر کلدی
گلرخسار صفی اوا
گورو گوبیند سینگ
لایق شیرعلی
لبیبی
مجد همگر
مجیرالدین بیلقانی
محتشم کاشانی
محقق ترمذی
محمد بن منور
محمد كوسج
محمود شبستری
محیط قمی
محیی الدین ابن عربی
مختاری غزنوی
مخفی بدخشی
مسعود سعد سلمان
مشتاق اصفهانی
ملا احمد نراقی
ملا مسیح پانی پتی
منوچهری دامغانی
مهستی گنجوی
مولانا بلخی
مولانا ناصر بخاری
مومن قناعت
میرداماد
میرزا آقاخان کرمانی
میرزا حبیب خراسانی
میرزا قاآنی
میرزاده عشقی
میلی مهشدی هروی
نجم الدین رازی
نصرالله منشی
نصیر جهرمی
نظام قاری
نظیری نیشابوری
نعیم فراشری آلبانیایی
نورعلی شاه
نوعی خبوشانی
نیر تبریزی
هاتف اصفهانی
هلالی جغتایی
همام تبریزی
هوشنگ ابتهاج
واعظ قزوینی
وحدت کرمانشاهی
وحشی باقفی
وحید قزوینی
وطواط بلخی
وفایی شوشتری
وفایی مهابادی
همه آثار
منوی دسترسی
صفحه اصلی
پیام های من
ایران
افغانستان
تاجیکستان
کشورهای دیگر
پشتیبانی مالی از شاعر یا کتاب
حمایت مالی
بازارچه گنجینه فارسی
ورود به صفحه کاربری
تماس با ما
درباره ما
صفحه اصلی
کتابخانه دیجیتال
کتابخانه دیجیتال
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
مشتاق اصفهانی
مشتاق اصفهانی
دیوان اشعار | مشتاق
رباعی ها
240
شمارهٔ ۱: سروا سمنا صنوبرا شمشادا - یکبار به پرسش من ناشادا
شمارهٔ ۲: لطفی بکس ای رشک پری نیست ترا - جز رسم و ره ستمگری نیست ترا
شمارهٔ ۳: یاران که در آغوش و کنارند مرا - وز بیم فراق خسته دارند مرا
شمارهٔ ۴: هرگز نبود ز شومی اختر ما - از باده عیش نشاءای در سر ما
شمارهٔ ۵: اکنون که بود نشاط دل حاصل ما - آراسته ز اسباب طرب محفل ما
شمارهٔ ۶: ای رشته بندگیت در گردن ما - هم از تو بود رو بتو آوردن ما
شمارهٔ ۷: فریاد ز طبع جرم زاینده ما - وز نفس به بد راه نماینده ما
شمارهٔ ۸: شاها شاها جهان پناها شاها - سلطان سپهر دستگاها شاها
شمارهٔ ۹: از جام رقیب تا شدی مست و خراب - گردیده از این مگر که زد غیر بر آب
شمارهٔ ۱۰: یابم گرت از یاری کوکب امشب - کارم شود از تو عین مطلب امشب
شمارهٔ ۱۱: کارم ز غمت همه خروش است امشب - نیشم در کام جای نوشست امشب
شمارهٔ ۱۲: خاکم چو سپهر کینهجو خواهد ساخت - حق کار من از لطف نکو خواهد ساخت
شمارهٔ ۱۳: عشق آمد و کاشانه جان و تن سوخت - از آتش او خانه مرد و زن سوخت
شمارهٔ ۱۴: دوشم که ز داغ دوریت جان میسوخت - جان در تنم از آتش هجران میسوخت
شمارهٔ ۱۵: در باغ جهان که بس گل آشفت و بریخت - از شاخ گلی به بلبلی گفت و بریخت
شمارهٔ ۱۶: آنشوخ که خون مهربان یاران ریخت - وز تیغ جفا خون وفاداران ریخت
شمارهٔ ۱۷: خط تو که غم بجان غمخواران ریخت - آتش بدل سوخته یاران ریخت
شمارهٔ ۱۸: در بر معشوق و در قدح می چه خوش است - در گوشه بزم ناله نی چه خوش است
شمارهٔ ۱۹: آگه نتوانی چو شد از فطرت پست - زانگونه تو از حقیقت کار که هست
شمارهٔ ۲۰: در ظلمت جهل آمدن چون زالست - گر جرم کنم چرا کنی قدرم پست
شمارهٔ ۲۱: هرکس که ز لطف تو ستمگر شاد است - غافل زپی چه جور و چه بیداد است
شمارهٔ ۲۲: زاهد که بپاک دامنیها ثمر است - اور را ز بتان چشم بچیز دگر است
شمارهٔ ۲۳: ای آنکه ترا همیشه عصیان کار است - و آنرا گوئی چهقدر و چه مقدار است
شمارهٔ ۲۴: درد دل ما که داستان دگر است - محتاج بتقریر و بیان دگر است
شمارهٔ ۲۵: ای آنکه ترا خون شهیدان باده است - کی خونخواری چون ز تو مادر زاده است
شمارهٔ ۲۶: تا دامن مطلبم بچنگ آمده است - با من ز جفا بخت بجنگ آمده است
شمارهٔ ۲۷: هرجا صنم لالهعذاری بوده است - آرام دل عاشق زاری بوده است
شمارهٔ ۲۸: این گل کف دست گلعذاری بوده است - وین غنچه سرانگشتنگاری بوده است
شمارهٔ ۲۹: هر ذره ز خاک تاجداری بوده است - هر نقش قدم بزرگواری بوده است
شمارهٔ ۳۰: گل روی بت عشوهفروشی بوده است - نرگس چشم پیاله نوشی بوده است
شمارهٔ ۳۱: پیمانه لب پیالهنوشی بوده است - خم کالبد بادهفروشی بوده است
شمارهٔ ۳۲: مینای تهی حریف خامی بوده است - پیمانه پر رند تمامی بوده است
شمارهٔ ۳۳: از می که عدو شکار شست من و تست - ساقی فلک بلند و پست من تست
شمارهٔ ۳۴: طاقت ثمر ما و جفا حاصل تست - آن درگل ما باشد و این در گل تست
شمارهٔ ۳۵: ای ساده دلی که گفتن حق فن تست - منصور صفت هر که بود دشمن تست
شمارهٔ ۳۶: ای گلبن طفل غنچه پرورده تست - ای گلشن چتر گل سراپرده تست
شمارهٔ ۳۷: ای آنکه جفا عادت دیرینه تست - خالی ز محبت دل پر کینه تست
شمارهٔ ۳۸: مشتاق جفای یار بهر من و تست - خونخواری آن نگار بهر من و تست
شمارهٔ ۳۹: باغیست محبت که شجرهاش خوش است - نخلیست مودت که ثمرهاش خوشست
شمارهٔ ۴۰: با ناله نای غلغل می چه خوشست - با غلغل باده نالی نی چه خوشست
شمارهٔ ۴۱: آنرا که زر انباشته صد انبان است - از رفتن ده درم کجا نقصانست
شمارهٔ ۴۲: دشمن که برغم بخت وارون منست - یار تو و یار دل محزون منست
شمارهٔ ۴۳: امروز نه خدمت بتان دین منست - این راه و روش مذهب دیرین منست
شمارهٔ ۴۴: پرورده بنفشهای که این موی منست - آورده شمیم جان که این بوی منست
شمارهٔ ۴۵: هرچند بهر گوشه هزار افسونست - حرفی ز حدیث عشق کی بیرونست
شمارهٔ ۴۶: تا عشق چراغ محفل گردونست - هر جا سخنی ز کوه و از هامونست
شمارهٔ ۴۷: ای آنکه سرگشم از غمت گلگونست - حالم ز فراق تو چه گویم چونست
شمارهٔ ۴۸: دردشت محبت که گلشن محزونست - ز آواز درائی جگرم پر خونست
شمارهٔ ۴۹: زین باغ که خار او زگل افزونست - در ساغر لالهاش می گلگونست
شمارهٔ ۵۰: آنکس که بود بدلبری فرد اینست - آنگل که نموده چهرهام زرد اینست
شمارهٔ ۵۱: آخر ثمر مهر تو کین بود ایدوست - سودای تو خصم دل و دین بود ایدوست
شمارهٔ ۵۲: این سرکشی ایسرو سهی بالا چیست - زینگونه تغافلت بگو با ما چیست
شمارهٔ ۵۳: آنرا که امید وصل آن رشک پریست - کارش همه عمر زاری و لابه گریست
شمارهٔ ۵۴: مجنون که ز جان برای جانان بگذشت - جانرا آخر سپرد در دامن دشت
شمارهٔ ۵۵: زآنچه از ستمت بجان بیتاب گذشت - از چاره مرا کار بهر باب گذشت
شمارهٔ ۵۶: دیشب که مرا بصحبت یار گذشت - در جرگ رقیبان دل آزار گذشت
شمارهٔ ۵۷: عمرم همه در کشیدن جور گذشت - ایام حیات من باین طور گذشت
شمارهٔ ۵۸: از سوز غم جگرفروزی که گذشت - غم نیست بلی چه غم ز سوزی که گذشت
شمارهٔ ۵۹ - این رباعی دارای صنعت رد عجز علیالصدر است: مجنون بهوای کوی لیلی در دشت - در دشت بجستجوی لیلی میگشت
شمارهٔ ۶۰: منصور تنش بدار گردید چو جفت - با مثقب آب دیده این گوهر سفت
شمارهٔ ۶۱: ای غبغب دلکش ترا بوی ترنج - وز غیرت او زرد شده روی ترنج
شمارهٔ ۶۲: عالم همه هیچ و کار عالم همه هیچ - نفع و نقصان و شادی و غم همه هیچ
شمارهٔ ۶۳: ای روی تو در حدیقه جان گل سرخ - وز عکس تو دیده را بدامان گل سرخ
شمارهٔ ۶۴: ما را که بود چه در بخار او چه بلخ - از حسرت شیرین دهنان کامی تلخ
شمارهٔ ۶۵: آنم که بود بدامن صحرا باد - تا ره سپرد بکوه پیچد فریاد
شمارهٔ ۶۶: آنم که بدشت و کوه تا گردد باد - باشم من از آن پریوش حور نژاد
شمارهٔ ۶۷: هرگز ز کسی یار کسی فرد مباد - سرگرم بدشمنان دم سرد مباد
شمارهٔ ۶۸: وصل تو نصیبم ای دل افروز مباد - وز باد زپی هجر غم اندوز مباد
شمارهٔ ۶۹: مشتاق که نقد دل نهانی بتو داد - جان را آخر ز ناتوانی بتو داد
شمارهٔ ۷۰: غم بیحد و درد بیشمار و من فرد - یارب چکنم که صبر نتوانم کرد
شمارهٔ ۷۱: آخر غم او ازین غم آبادم برد - با جان حزین و دل ناشادم برد
شمارهٔ ۷۲: دوران سپهر بیگنه کش گذرد - ایام بگوینده و خامش گذرد
شمارهٔ ۷۳: گردون ستیزه کار دیدی که چکرد - ناسازی روزگار دیدی که چکرد
شمارهٔ ۷۴: رفت از برم آن یگانه دیدی که چکرد - دلبر بسر بهانه دیدی که چکرد
شمارهٔ ۷۵: دانم بنشانه ناوکها نخورد - تا حق نشود اشاره فرما نخورد
شمارهٔ ۷۶: شد صبح که هرکس پی کاری گیرد - یا آنکه بدوستی قراری گیرد
شمارهٔ ۷۷: گفتم ز غمت عاشق حیران میرد - گفتا بگذار تا بحرمان میرد
شمارهٔ ۷۸: بر لب نه شکایتم ز فردی برسد - از من به فلک نه آه سردی برسد
شمارهٔ ۷۹: اندیشه بکنه حق تعالی نرسد - برگرد که پای فکرت اینجا نرسد
شمارهٔ ۸۰: گو دی رسد و بهارش از پی نرسد - در خم میم از رسیدن دی نرسد
شمارهٔ ۸۱: فیضی بمن از چشمه نوشی نرسد - کامم ز لب شکرفروشی نرسد
شمارهٔ ۸۲: زان ماه که روزم ز غمش شب باشد - جانم در تاب و جسم در تب باشد
شمارهٔ ۸۳: آنرا که نه دانش و نه عرفان باشد - حاشا که ز معصیت گریزان باشد
شمارهٔ ۸۴: هرکس که بجرگ نکته سنجان باشد - چون من نه خوش آهنگ و خوشالحان باشد
شمارهٔ ۸۵: از جور و جفا چو خار میباید شد - آواره ز کوی یار میباید شد
شمارهٔ ۸۶: آنم که نشاط من بکلفت ماند - صاف عیشم بدرد محنت ماند
شمارهٔ ۸۷: افغان که نه عمر جاودان خواهد ماند - فریاد که نه جسم و نه جان خواهد ماند
شمارهٔ ۸۸: نه تاج و نه تخت و نه نگین خواهد ماند - نه سلطنت روی زمین خواهد ماند
شمارهٔ ۸۹: از کوی غم تو سینه ریشان رفتند - یک یک ز جفای جورکیشان رفتند
شمارهٔ ۹۰: روزی که بکوی میفروشان بردند - از جام نخست عقل و هوشم بردند
شمارهٔ ۹۱: چون موج گروهی که عنان تاب شدند - زین بحر و تن آسوده ز هر باب شدند
شمارهٔ ۹۲: شد صبح کاجابت بدعا وابندند - حاشا که در فیض بدلها بندند
شمارهٔ ۹۳: آنانکه بگفتگو بدانش ثمرند - وآنان که بزهد در جهان نامورند
شمارهٔ ۹۴: شاهان جهان که از صدای کوسند - مست و گه رحلت همه تن افسوسند
شمارهٔ ۹۵: آنانکه نه از خیل خردمندانند - نیک و بد خویش را ز گردون دانند
شمارهٔ ۹۶: غم نیست که خلق بتپرستم دانند - یا کافر و میخواره و مستم دانند
شمارهٔ ۹۷: آنان که مرا ز مستمندان دانند - درمان غمم ولی نه چندان دانند
شمارهٔ ۹۸: آنم که بود محال در دیر وجود - وز جام و سبو دمی توانم آسود
شمارهٔ ۹۹: گفتم ز تو دایمم نه غم خواهد بود - لطفت نه بغیر دمبدم خواهد بود
شمارهٔ ۱۰۰: در عشق بلب خموش میباید بود - در عالم دل بجوش میباید بود
شمارهٔ ۱۰۱: هر دم ز بتی بداغ میباید بود - سرمست ز یک ایاغ میباید بود
شمارهٔ ۱۰۲: مرغان چو دل از سیر چمن شاد کنید - آنگاه نوای عیش بنیاد کنید
شمارهٔ ۱۰۳: یاران چو دل از صحبت هم شاد کنید - جمع آئید و نشاط بنیاد کنید
شمارهٔ ۱۰۴: داغ غمت از افسر ادهم خوشتر - نقش قدمت ز خاتم جم خوشتر
شمارهٔ ۱۰۵: چندانکه بود نشاط از غم خوشتر - چندانکه بود سوز ز ماتم خوشتر
شمارهٔ ۱۰۶: جام صهبا ز ساغر جم خوشتر - آب انگور ز آب زمزم خوشتر
شمارهٔ ۱۰۷: غمگین تور است از طرب غم خوشتر - بر ماتمیت ز سوز ماتم خوشتر
شمارهٔ ۱۰۸: درویشیم از خدمت سلطان خوشتر - ترک سرم از منت و سامان خوشتر
شمارهٔ ۱۰۹: ای سرو تو از سرو روان موزونتر - لعلت ز شراب ارغوان گلگونتر
شمارهٔ ۱۱۰: از قتل من خسته روانی بگذر - از خون اسیری چو جوانی بگذر
شمارهٔ ۱۱۱: بازآ و هجوم لشکر درد نگر - گرد من و در میانهام فرد نگر
شمارهٔ ۱۱۲: جز فتنه نمیکند جهان طور نگر - جز زهر نمیدهد فلک جور نگر
شمارهٔ ۱۱۳: چونتخته نرد است فلک نیک نگر - ما مهره و آسمان بود بازیگر
شمارهٔ ۱۱۴: هر بت که برافروخت رخ از جام غرور - چون با تو دهم نسبتش ای غیرت حور
شمارهٔ ۱۱۵: ایدلبر بینظیر من دستم گیر - در کشور جان امیر من دستم گیر
شمارهٔ ۱۱۶: آن در مسجد که جستهام حق ز نماز - وین گوشهنشین که گشتهام محرم راز
شمارهٔ ۱۱۷: آن یافته کام دل ز عشق جانسوز - کز طالع فرخنده و بخت فیروز
شمارهٔ ۱۱۸: زین پیش مرا بود ز بخت فیروز - هرشب شب قدر و روز روز نوروز
شمارهٔ ۱۱۹: گیرم که کنم من از مناهی پرهیز - با حکم قضا کر است یارای ستیز
شمارهٔ ۱۲۰: ای جان و دل مرا انیس و مونس - باغی است رخت درو ز گلها مجلس
شمارهٔ ۱۲۱: دور از تو مرا رنج و گلابی که مپرس - دردی که مگو غم و ملالی که مپرس
شمارهٔ ۱۲۲: دل برده ز من تازه نهالی که مپرس - آهو نگه خوش خط و خالی که مپرس
شمارهٔ ۱۲۳: ای واقف از آرامش و گشت همه کس - وی از طلبت ز خود گذشت همه کس
شمارهٔ ۱۲۴: ای مرحمتت هادی راه همه کس - فضل و کرمت پشت و پناه همهکس
شمارهٔ ۱۲۵: گویم نه بهرحال که هستی خوش باش - گر زاهد و گر صنم پرستی خوش باش
شمارهٔ ۱۲۶: از عشق فتد بخرمن صبر آتش - بارد عوض آب از این ابر آتش
شمارهٔ ۱۲۷: از سیلی غم چند کنی چهره بنفش - وز سختی راه نالی و تنگی کفش
شمارهٔ ۱۲۸: جز خون جگر ز شومی اختر خویش - چون لاله ندیدهایم در ساغر خویش
شمارهٔ ۱۲۹: خوش آنکه کنم خاطر غمدیده خویش - شاد از قدم یار پسندیده خویش
شمارهٔ ۱۳۰: صبح است ز باده میپرستان در رقص - رندان ز می طرب غزلخوان در رقص
شمارهٔ ۱۳۱: ای کرده به خویش یک روش دایم فرض - بشنو سخنی کامده در معرض عرض
شمارهٔ ۱۳۲: ای رهرو نادان که روانی چون شط - گیرم نروی برون چو از مسطر خط
شمارهٔ ۱۳۳: مخور نگشته از می ناب چه حظ - نادیده شب سیه ز مهتاب چه حظ
شمارهٔ ۱۳۴: ای مانده بمحفل تو پا در گل شمع - گریان ز تو هم زدیده هم از دل شمع
شمارهٔ ۱۳۵: بر خصم ظفر همیشه در روز مصاف - یابم ز دل روشن و از سینه صاف
شمارهٔ ۱۳۶: پیوسته دلم کباب میخواهد عشق - دایم چشمم پرآب میخواهد عشق
شمارهٔ ۱۳۷: امروز نکرده است اندیشه عشق - جا در دل من چو در گلم ریشه عشق
شمارهٔ ۱۳۸: کو بر زبر دست تو دستی ایعشق - تا باز کند آنچه تو بستی ایعشق
شمارهٔ ۱۳۹: بس رشته جانها که گسستی ای عشق - بس شیشه دلها که شکستی ایعشق
شمارهٔ ۱۴۰: ای کاوردت ز نطفهای ایزد پاک - وآخر دهدت جا به یکی تیره مغاک
شمارهٔ ۱۴۱: تنها نه زمین ز صید گاهت گلرنگ - از خون دل منست چون عرصه جنگ
شمارهٔ ۱۴۲: تا چند رقیب در برش گیری تنگ - خواهیم یکی زین دو ز گردون دورنگ
شمارهٔ ۱۴۳: از نام تو کعبه را چسان نبود ننگ - در کعبه تو و دل بکلیسای فرنگ
شمارهٔ ۱۴۴: در راه بتان که صلحشان باشد جنگ - تا چند خروشم چو جرس از دل تنگ
شمارهٔ ۱۴۵: در کوی غمت که فتنه بارد صد رنگ - تنها نه تر است دامن ناله بچنگ
شمارهٔ ۱۴۶: هستیست گلی کزوست ما را دلتنگ - ما دامن او چو خار داریم به چنگ
شمارهٔ ۱۴۷: با ما ز در صلح درآ تا کی جنگ - ورنه ز جفایت چو جرس از دل تنگ
شمارهٔ ۱۴۸: ایموی تو در برون دلها همه چنگ - وی روی تو در فریب جانها همه رنگ
شمارهٔ ۱۴۹: از حرف وصال تو بمن گردد حال - آری بفراق دیدگان حرف وصال
شمارهٔ ۱۵۰: رندی به بغل صراحی و در کف جام - با واعظ شهر گفت کای شیخ انام
شمارهٔ ۱۵۱: زاهد که بخون خوردن خلقست مدام - باکش نبود نه از هلال و نه حرام
شمارهٔ ۱۵۲: من عهد و وفات سست میدانستم - در راه جفات چست میدانستم
شمارهٔ ۱۵۳: پیمان تو کی درست میدانستم - عهد تو همیشه سست میدانستم
شمارهٔ ۱۵۴: دیریست جدا ز عالم لاهوتم - زندانی این کالبد ناسوتم
شمارهٔ ۱۵۵: یک چند منت دوست گمان میکردم - وز شوق فدایت دل و جان میکردم
شمارهٔ ۱۵۶: کی دور ز آستانهات میگردم - گر تیر زنی نشانهات میگردم
شمارهٔ ۱۵۷: عمریست که مهر دلفروزی دارم - در دلسوزی و طرفهسوزی دارم
شمارهٔ ۱۵۸: از غم دل بیصبر و سکونی دارم - آزردهتر از برون درونی دارم
شمارهٔ ۱۵۹: پیوسته تن خاکنشینی دارم - در کوی غمت گل زمینی دارم
شمارهٔ ۱۶۰: هر ناله که از غمت بلب میآرم - زو آتش را بتاب و تب میآرم
شمارهٔ ۱۶۱: پیوسته ذلیل آشنا و خویشم - بیوفر نموده چرخ بیش از پیشم
شمارهٔ ۱۶۲: از ناله مرغ بیپروبال دلم - احوال من آشفته چو احوال دلم
شمارهٔ ۱۶۳: نه ساکن باغ و نه مقیم چمنم - جغدم که خرابهایست دایم وطنم
شمارهٔ ۱۶۴: من شیوه آن بهانه جو میدانم - بیمهر و وفاست خوی او میدانم
شمارهٔ ۱۶۵: ناگاه طلسم جسم را میشکنم - این لوح تهی زاسم را میشکنم
شمارهٔ ۱۶۶: کو مرغ باین بیپروبالی که منم - کس نیست باین شکسته حالی که منم
شمارهٔ ۱۶۷: زاهد توئی و فضائل کسب علوم - در پرده دلت طالب این دنیی شوم
شمارهٔ ۱۶۸: با فقر ز دنیا نه عبث ساختهایم - وز کشور دولتش برون تاختهایم
شمارهٔ ۱۶۹: پیدا چو گهر ز قطره آب شدیم - وانگاه نهان چون در نایاب شدیم
شمارهٔ ۱۷۰: اکنون نه ز نخل عشق برخورداریم - وز دیده برنگ شمع آتش باریم
شمارهٔ ۱۷۱: هر شب ز غم تو سیمتن میگریم - تنها بمیان انجمن میگریم
شمارهٔ ۱۷۲: از جور سپهر واژگون میگریم - هر دم ز دم دگر فزون میگریم
شمارهٔ ۱۷۳: در وحدت آن جان جهان هست سخن - هرچند که دارد از شمار افزون تن
شمارهٔ ۱۷۴: تن مایل درد و روح مایلتر از آن - جان بیدل و دل ز هجر بیدلتر از آن
شمارهٔ ۱۷۵: درد تو بود نهفته در جان کردن - در پنبه نهان آتش سوزان کردن
شمارهٔ ۱۷۶: یکروز بوصل کامرانی کردن - بهتر ز حیات جاودانی کردن
شمارهٔ ۱۷۷: نه دم ز بلندی و نه از پستی زن - نه حرف ز نیستی نه از هستی زن
شمارهٔ ۱۷۸: از عشق بتی شور چو قلزم میکن - میکن شور و نهان ز مردم میکن
شمارهٔ ۱۷۹: روشن کند اشک لالهگون دل من - سوز غم ز اندازه برون دل من
شمارهٔ ۱۸۰: باشد ز سرشگ لالهگون دل من - چون شیشه می جوش درون دل من
شمارهٔ ۱۸۱: رفتی تو و اشک لالهگون دل من - شد سلسله جنبان جنون دل من
شمارهٔ ۱۸۲: گو همره اشک لالهگون دل من - بیرون نرود ز دیده خون دل من
شمارهٔ ۱۸۳: طفلی که چو اشک لالهگون دل من - در جوش ازو بود درون دل من
شمارهٔ ۱۸۴: از نعت نبی است در جنان مسکن من - وز منقبت علی است جان در تن من
شمارهٔ ۱۸۵: ایگل که ترا هست عذار گلگون - گر باد برد بوی تو از شهر برون
شمارهٔ ۱۸۶: بود از لیلی بسکه جگر خون مجنون - چون لیلی و هم لیلی ازو چون مجنون
شمارهٔ ۱۸۷: از کوشش غیر ای تو از حوری به - آئی چو برم از تو مرا دوری به
شمارهٔ ۱۸۸: ای کوی تو از خلد و تو از حوری به - سیمین بدنت ز شمع کافوری به
شمارهٔ ۱۸۹: ای نور تو شمع بزم مردم گشته - در نور تو ذرات جهان گمگشته
شمارهٔ ۱۹۰: شوخی که رهم در طلبش گمگشته - بیگانه ز من ز طعن مردم گشته
شمارهٔ ۱۹۱: در وادی عشقت دل من گم گشته - آئین تو دلجوئی مردم گشته
شمارهٔ ۱۹۲: ای قلزم سرگرم تلاطم گشته - شورانگیز محیط و قلزم گشته
شمارهٔ ۱۹۳: ای ز آب و هوای دیر مردم گشته - صد رنگ ز دور چرخ انجم گشته
شمارهٔ ۱۹۴: ای گشته جماد و باز مردم گشته - صد مرتبه پیدا شده و گم گشته
شمارهٔ ۱۹۵: سرگشته پدید زاهد گم گشته - از بهر گزند جان مردم گشته
شمارهٔ ۱۹۶: گر جا بحرم ور به کلیسا کرده - زاهد عمل آنچه کرده بیجا کرده
شمارهٔ ۱۹۷: ای با همه آشنا ز ما بیگانه - از رسم و ره و مهر و وفا بیگانه
شمارهٔ ۱۹۸: هرگز ز توام غیر دلآزاری نه - خون گشته دل مرا ز تو دلداری نه
شمارهٔ ۱۹۹: ایخسته دلم همیشه رنجور از تو - روزم ز سیاهی شب دیجور از تو
شمارهٔ ۲۰۰: ای عشق بیا از همه فن به فن تو - ای عقل برو سر تو در گردن تو
شمارهٔ ۲۰۱: گشت شب مهتاب و می روشن و تو - من شعله تو گل گلخن و من گلشن و تو
شمارهٔ ۲۰۲: روزی مشتاق بر دماغ من و تو - بوئی نخورد از گل باغ من و تو
شمارهٔ ۲۰۳: چون دل نهد از بیم هلاک من و تو - بر الفت تن روان پاک من و تو
شمارهٔ ۲۰۴: ایشمع که سوز جسم کاه من و تو - بر آتش دل بود گواه من و تو
شمارهٔ ۲۰۵: ای برده بحسن از مه و خورشید گرو - وز داس جفاکشت وفا کرده درو
شمارهٔ ۲۰۶: چشمم که سرشک لالهگون آید ازو - پیوسته چو زخم تازه خون آید ازو
شمارهٔ ۲۰۷: گر لاف ز عشق میزنی دردت کو - اشک گلگون و چهره زردت کو
شمارهٔ ۲۰۸: زاهد که ز عشق لافد آوازش کو - وز نرگس شوخی دل بیمارش کو
شمارهٔ ۲۰۹: هرگز غم یار را باغیار مگو - ور میگوئی بغیر دلدار مگو
شمارهٔ ۲۱۰: تا عشق مرا فاش نمیدانستی - با من ره پرخاش نمیدانسی
شمارهٔ ۲۱۱: ای آنکه ز سر خویشتن در تفتی - پیوسته بگردش ز چهار و هفتی
شمارهٔ ۲۱۲: گردون همه زهر در ایاغم کردی - وز صرصر غم قصد چراغم کردی
شمارهٔ ۲۱۳: تا چون گلم آسایش دامن بودی - دلتنگتر از غنچه بگلشن بودی
شمارهٔ ۲۱۴: فاش از کفم ار کشیده دامن بودی - چون روح مرا نهفته در تن بودی
شمارهٔ ۲۱۵: دیشب دل من چو خسته از رنجوری - میکرد فغان ز محنت مهجوری
شمارهٔ ۲۱۶: در وادی عشق دوش نالان جرسی - میگفت مرا که چیست فریاد بسی
شمارهٔ ۲۱۷: صبح است و شراب لعلفام ایساقی - برخیز و بگردش آر جام ایساقی
شمارهٔ ۲۱۸: از جام وصال غیر و مستی تا کی - وز هجر من و محنت هستی تا کی
شمارهٔ ۲۱۹: با یار رقیب می پرستی تا کی - در میکده وصال مستی تا کی
شمارهٔ ۲۲۰: آنی تو که حال ناتوانان دانی - احوال درون خسته جانان دانی
شمارهٔ ۲۲۱: ای آتش کینت ز من افروختنی - آسان ز غمت نگشتهام سوختنی
شمارهٔ ۲۲۲: ای عشق که غیر فتنه برپا نکنی - در سوختن جهان محابا نکنی
×
پیام سیستم
×
یادآوری کلمه عبور
آدرس ایمیل :
*
*
×
×
ورود به سایت
ایمیل :
ایمیل را وارد نمایید
رمز عبور :
رمز عبور را وارد نمایید
مرا به خاطر بسپار
فراموشی رمز عبور
کد امنیتی را وارد نمایید
آمارگیر وبلاگ