الهامی کرمانشاهی
خیابان اول
بخش ۸۶ - آوردن عبدالله جعفر نامه ی امان از والی مدینه و نپذیرفتن آن حضرت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ازو نامه عبدالله نامدار چو بگرفت بر باره گی شد سوار به همراه یحیی بپیمود راه همی تا رسیدند نزدیک شاه چو بردند بر داور دین نماز بدادنش آن نامه ی سر- فراز شهنشه چو آن نامه را باز خواند ابا آن دو پاسخ بدین گونه راند: که من بار دیگر به سوی حجاز نیایم ازین ره که پیش است باز به فرمان دادار پروردگار در این راه گردیده ام رهسپار چو عبدالله ازشه بدین سان شنید بزد دست و جامه به تن بردرید به زاری هر آنچش از ین ره سرود بر داور دین نبخشید سود چو لختی زغم مویه و آه کرد به ناچار از مویه کوتاه کرد دو نوباوه را خواند با اشک و آه سپرد آن دو پورگرامی به شاه به ایشان سپس گفت آن پیر راد: که ای نوجوانان فرخ نژاد یکی ژرف درگفت من بنگرید مبادا ز پیمان من بگذرید شمایید در بند پیمان شاه که تا جان نمایید قربان شاه بگفت این و آن هردو فرزند را دو فرخنده شاخ برومند را گروگان عهد شهنشاه کرد به فرمان شه رخ سوی راه کرد چو او رفت مویان ز درگاه شاه بپیمود شه نیز ره با سپاه چو لختی خداوند دین ره برید به سر منزل ثعلبیه رسید الهامی کرمانشاهی