الهامی کرمانشاهی
خیابان اول
بخش ۵۶ - ذکر آب خواستن جناب مسلم و آب آوردن طوعه و ریختن دندانهای آن حضرت درجام آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زبس خسته بدآن ستوده نژاد دمی پشت مردی به دیوار داد که لختی بر آساید از کارزار وزان پس به دشمن کند کار زار تن خویش بی توش دید ازعطش شدش زعفرانی رخ لاله وش از آن بدگهر دشمنان خواست آب که بنشاند ازدل بدان التهاب مگر طوعه دربام کاشانه بود شنید این و آمد ز بالا فرود یکی جام پر ز آب شیرین گوار بیاورد نزدیک آن شهسوار دلاور ستد آب تا نوشدا وزان پس به رزم سپه کوشدا چو لعل لبش سود برجام آب زخون آب شد همچو یا قوت ناب به لعل اندرش عقد گوهر گسیخت درآن آب آلوده با خون بریخت شکیبا شد و با دل دردناک فرو ریخت آن آب خونین به خاک همانا بدآگه که سطان دین شود تشنه لب کشته ی تیغ کین همی خواست چون شاه خود زین جهان رود تشنه لب سوی باغ جنان نخورد آب و لب تشنه ازجان گذشت دگر باره سرگرم پیکار گشت چو شیر یله آن یل نامدار بزد بر صف لشگر نابکار چو شمشیر او سرگرایی گرفت تن از سر سراز تن جدایی گرفت سر دشمنان شد چو برگ رزان دم تیغ او تند باد خزان چو بیچاره شد پور اشعث زجنگ به رزم سپهبد شدش کار تنگ الهامی کرمانشاهی