مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۲: در آن گلشن مکن کو گلشن آرا گلشن آرائی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در آن گلشن مکن کو گلشن آرا گلشن آرائی که جز در دامن گلچین نه بیند گل تماشائی مجو کاردل خویش و دل ما سنگدل از هم نمی آید ز خارا شیشه و از شیشه خارائی بصحرا سر نهادم در غمت از کنج تنهائی گلی نشکفت از مستوری من غیررسوائی بلیلی چون دهم نسبت بت لیلی وش خود را که باشد این غزال شهری آن آهوی صحرائی باین ضعفم کنی تا کی لگدکوب جفا آخر چه مقدار است مور ناتوانی را توانائی ببخشا بر دل و جانم که دارند از جفای تو نه این تاب و توانائی نه آن صبر و شکیبائی ببالینم میا گو در شب هجران که میدانم گرم بینی بحال مرگ بر حالم نبخشائی کنم ترک می و میخانه کی زافسانه واعظ که به ازباد پیمائیست صد ره باده پیمائی نکورویان سهی قدان همه رعنا همه زیبا ولی ختمی تو ایشان را برعنائی بریبائی کنونم بی تو در قالب نفس نبود خوشاوقتی که گاهی میکشیدم ناله ای در کنج تنهایی مجو در موج خیز عشق مشتاق اختیار از من عنانش در کف موج است کشتی شد چو دریائی مشتاق اصفهانی