مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۱: برق جهانسوز حسن آنرخ افروخته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برق جهان سوز حسن آنرخ افروخته مشعله افروز عشق آه من سوخته جامه دیبا بود خاصه مه طلعتان پوشش ما از جهان بس نظر دوخته سینه نگیرد فروغ از دل بی سوز عشق انجمن افروز نیست شمع نیفروخته من بتو خو کرده ام چون ز تو نالم که هست با ستم خواجه خوش بنده آموخته راز محبت که نیست گوش فلک محرمش من ز دل آموختم دل ز که آموخته گرنه هواش آتشست بهر چه در باغ عشق بر سر هم ریخته طایر پر سوخته خسرویت گر هواست گیرره بندگی کی بعزیزی رسد یوسف نفروخته گوهر وصلت مرا کی بکف ارزان فتاد بهر تو کردم تلف من همه اندوخته سوخته ام غیر من طالب مشتاق کیست قدر شناسد همین سوخته را سوخته مشتاق اصفهانی