مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۵: نی طاقت وصلت مرا نه صبر در هجران تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نی طاقت وصلت مرا نه صبر در هجران تو وصلت بلاهجرت بلا ای من بلاگردان تو در یکدگر افتاده اند از بس شهیدان هر طرف جای طپیدن کی بود بر کشته در میدان تو تنها نه من گشتم خراب از جلوه مستانه ات چون سیل باشد هر قدم بس خانها ویران تو عید است و در خون میطپد از حسرت تیغت دلم برخیز و قربان کن مرا ایجان و دل قربان تو گردم گرفته دامنت امدادی ای باد صبا شاید بدامانی رسم دست من و دامان تو لب تشنه تاکی داریم بس قطره این دانه را ای ابر رحمت سوختم از حسرت باران تو زاندوه بیرون گشته ام یارب درین میدان بود تیغ قضا خونریزتر یا خنجر مژگان تو گر سر بتیغش افکنی حاشا ز حکمت سرکشد مشتاق دارد چون قلم سر بر خط فرمان تو زینگونه چون صرصر بود گر ترکتاز جلوه ات دانم چو گرد آخر روم بر باد از جولان تو مشتاق اصفهانی