مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۴: بکف پیاله بگلشن روم چسان بیتو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکف پیاله بگلشن روم چسان بیتو چه خون چه باده چه گلخن چه گلستان بیتو چه گلبنی تو که هر سو برد سراسیمه دلم چو طایر گم کرده آشیان بیتو چه گل ز وصل توام بشکفد مرا که گذشت بهار عمر به بی برگی خزان بیتو بیا که با تو مرا زیستن دمی خوشتر هزار مرتبه از عمر جاودان بیتو من از غم تو کشم خون تو با حریفان می چنین تو بی من و من مانده ام چنان بیتو چنینکه جوشد ازو خون چو خاروخس چه عجب بسیلم ار دهد این چشم خونفشان بیتو نیامدی بکنارم تو و از آتش شوق چو شمع سوختم و رفتم از میان بیتو ز نقش پا نشناسد کسم که از خواری برابرم بزمین کرده آسمان بیتو چه داند آنکه ندیدست ترکتازی سیل بمن چه میکند اشک سبک عنان بیتو بیا ز لطف و ببین بی قراری مشتاق که دیگرش نبود طاقت و توان بیتو مشتاق اصفهانی