مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵: بیتو گو سوزد ز برق آه گشت دل مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی تو گو سوزد ز برق آه گشت دل مرا نیست هرگز حاصلی زین کشت بی حاصل مرا کاش ایدل گلرخان و شعله رخساران کنند بلبل گلشن ترا پروانه محفل مرا کی رهم از ورطه عشقت که خواهد ناخدا غرقه گرداب نه آسوده ساحل مرا در غمت از مرگ گفتم گردد آسان مشکلم جان سپردم آخر و آسان نشد مشکل مرا کشته عشقم بسم روز جزا این خونبها کز نگاهی باز غلطاند بخون قاتل مرا در مذاقم بسکه بخشد چاشنی ذوق طلب هست خوشتر رنج راه از راحت منزل مرا ره نمی پویم درین وادی بخود دارد کشان جذبه محمل نشین بیخود پی محمل مرا چون تواند خون من از غمزه صیاد ریخت گو مکش تیغ و مزن زخم و مکن بسمل مرا ازپی محمل درین دشتم نه خود گرم خروش چون جرس دارد در افغان اضطراب دل مرا خارخار عشق خوبان مردم و بردم بخاک تا چه گل مشتاق آخر سرزند از گل مرا مشتاق اصفهانی