مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹: ایکه دارد حسن سنگین دل گران گوش ترا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایکه دارد حسن سنگین دل گران گوش ترا ناله کی در خاطرت آرد فراموش ترا گیرمت چون تنگ در بر سر مکش از من که نیست جامه ای چسبان تر از آغوشم آغوش ترا خوردن خونم چه غم گر گل کند زانرخ که هست زین شفق فیض دگر صبح بناگوش ترا با خیالت تابکی خوابم چه خواهد شد شبی چون قبا دربر کشم سرو قباپوش ترا از لبت میخواست کام از حسرتم تلخ آنکه داد این قدر جوش حلاوت چشمه نوش ترا برق اگر در خرمن جانها زند نبود عجب جلوه ای کز گوشوار در بد گوش ترا گوشه چشمی نگاهی شرم حسن ار مانع است از سخن چون غنچه با ما لعل خاموش ترا میزنی مشتاق پرلاف خرد کو جلوه ای تا برد یکباره عقل و طاقت و هوش ترا مشتاق اصفهانی