مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰: برون قدر من از جرگ گرفتاران شود پیدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برون قدر من از جرگ گرفتاران شود پیدا که در دوری بیاران قیمت یاران شود پیدا ز جنبش کرد مژگان حال چشمت را بیان اما ز بی تابی نبض احوال بیماران شود پیدا به بزم اهل غفلت آنچه دانا می کشد داند کسی در جرگ مستان گر ز هشیاران شود پیدا زنند این قوم پر از حق پرستی لاف و میترسم که گر کاوند بت از جیب دین داران شود پیدا رضا باغی بود کانجا ز آتش سبزه می روید چو خطی کز عذار لاله رخساران شود پیدا چکد حسرت ز سر تا پایم آن حال دگرگونم که گاه نزع بیمار از پرستاران شود پیدا دلم را تازه روئی اشک غم مشتاق می بخشد طراوت باغ را چندانکه از باران شود پیدا مشتاق اصفهانی