اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زاهد به جان زهد که آزار من مکن بیجا میانجی من و دلدار من مکن مشرب هم از کمینه غلامان مذهب است ایمان خشک اینهمه در کار من مکن اقرار دیر و صومعه بشنو ز جوش می دیگر میا و دعوی انکار من مکن ایمان ناقصی که ندارم بیا ببین تسبیح شید رشته زنار من مکن من کفر محض و چشمه ایمان دل من است سر بسته گفتمت به کس اظهار من مکن ایمان محمد و علی و یازده امام گفتم اسیر اینهمه آزار من مکن اسیر شهرستانی