اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر دارد گل از جایی دل از جایی می از جایی نظر دارد نفس فرسوده آتش دل دیوانه ای دارم که هر آشوبش از طوفان دریایی نظر دارد گلستان هوس را رنگ و بویی غیر وحشت نیست گلش از جایی و شمشادش از جایی نظر دارد در آن میخانه وحدت می دهد داد دل عارف که هر ساغر ز چشم باده پیمایی نظر دارد نظر تا از کجا دارد دل دیوانه عاشق به هر شمع و گلی می بینم از جایی نظر دارد چراغ خلوت ما خواب خاموشی نمی داند دل بیدار می داند کز ایمایی نظر دارد زند لاف گرفتاری اسیر ما جهانگرد است سر زنجیرش از زلف چلیپایی نظر دارد اسیر شهرستانی