اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۵: دلم را صبح عید جانسپاری است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم را صبح عید جانسپاری است که خورشید مرا وقت سواری است ز بیم فتنه چشم سیاهی نگه در پرده چشمم حصاری است ز چشم شیر دارد حلقه دام نگاهش گرچه آهوی شکاری است دل دیوانه ما سخت جانی است که از فرهاد و مجنون یادگاری است خیال کشتنم دارد نهانی تغافل مژده امیدواری است اسیر یک نظر بودم همه عمر نگاه او طلسم دوستداری است اسیر شهرستانی