اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۷: هستی و نیستی آیینه دیدار دل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هستی و نیستی آیینه دیدار دل است دو جهان یک شرر از گرمی بازار دل است بیشتر از همه اسباب تجمل دارم مایه حشمت من حسرت بسیار دل است بستر راحت من گشته خیال نگهی خواب آسایشم از دیده بیدار دل است هر چه می گویی از آن کاسه سیه می آید دستبردی که نباید ز فلک کار دل است عندلیبی است خموشی که نفس پرداز است یاد پیکان تو با غنچه گلزار دل است هر چه از خاطر ما رفته سبق دانی ماست صفحه ساده ما نسخه اسرار دل است آب حیوان که به خضر اینهمه منت دارد درد ته جرعه ای از ساغر سرشار دل است روشن از دولت بیدار ابد چشمت اسیر دل خریدار تو و دیده خریدار دل است اسیر شهرستانی