اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲: کرده نور دیده خود خواب شیرین تو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرده نور دیده خود خواب شیرین تو را کس ندارد دولت بیدار بالین تو را خواب در چشمم نمی آید که یک ره چون رکاب پرده ای از دیده سازم خانه زین تو را خنده اش چون غنچه می گردید زیر لب گره گل اگر می دید شرم برگ نسرین تو را یا رب از پرواز ماند بال نسر طایرش گر ز صیدم باز دارد چرخ شاهین تو را همچو جوهر جوشد از تیغ زبانم حرف شکر گر به کام خویش بینم خنجر کین تو را گیرد از مژگان دل آشفته سرمشق جنون دیده گر درخواب بیند خط مشکین تو را ای خوش آن بخت بلندی کز پی صید اسیر مشرق خورشید بینم خانه زین تو را اسیر شهرستانی