ابوالحسن فراهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۱: ای خداوندی که پیر چرخ با چندین چراغ - خاک پایت را طلبکارست بهر توتیا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خداوندی که پیر چرخ با چندین چراغ خاک پایت را طلبکارست بهر توتیا هست روشن نزد عقل دور بینت هرچه هست آری آری از ازل غفلت قدر شد با قضا گر بخواهد راست بینی های فکرصایبت می برد از قامت گردون گردان انحنا گر به صورت دیگری بر خویش بندد طرز تو کی به معنی چون تو گردد ای کفت کان سخا گرچه میگردد به صورت آسیا چون آسمان آسمانی برنمی آید ز دست آسیا ای ز تو رونق گرفته کار دولت هم چنان کز نصیر المله جدّت دین جدّم مرتضا ماجرایی داشتم با عقل دوراندیش دوش گرچه گستاخی ست اما گوش کن این ماجرا گفتمش ای از تو روشن خانه ی دل را چراغ گفتمش ای از تو حاصل عالم جان را ضیا با وجود التجا یارب خدا کارم نساخت آن که کار خلق می سازد بدون التجا آن که هرگز جز وفای وعده ازوی کس ندید با وفاداران خلاف آن به فعل آرد چرا یارب از کم طالعی های من است این گفت نه گفتم از بسیاری شغل وی است این گفت لا گفتمش پس چیست گفتا لطف عامش می کنند وعده های خوب و خوبان را نمی باشد وفا بیش ازین تصدیغ نیکونی یست هنگام دعاست کز دعاگویان دعا خوشتر ز عرض مدعا تا نباشد در زمانه از غم و شادی گریز دوستت بیگانه ی غم با دو دشمن آشنا در جهان باشی به عیش و خرّمی ضرب المثل تا مثل باشد که یار بی کسان باشد خدا ***** مطلب دنیا و دینت باد حسب المدعا ابوالحسن فراهانی