ابوالحسن فراهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳: بر سر کوی تو روزی چند جا می خواستیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر سر کوی تو روزی چند جا می خواستیم از فلک یک حاجت خود را روا می خواستیم باد بیرون می برد از گلستان گل را مگر شد نصیب گلستان آن گل که ما می خواستیم دیر می آرد به مشتاقان نسیم پیرهن قاصدی چابک تر از باد صبا می خواستیم در قیامت هم ستم بر ما شهیدان کرده اند جان به ما دادند و ما جانانه را میخواستیم دوری از حد رفت می ترسم که بعد از مرگ جان گم کند گویی که ما انجاش جا می خواستیم نیست ما را قوت گفتار ورنه وصل یار با وجود ناامیدی از خدا می خواستیم از سخندان لب فرو بندم که در ایران نماند با سخن امروز یک کس آشنا می خواستیم ابوالحسن فراهانی