ابوالحسن فراهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴: از آن در سینه دارم دل که باشد درد و داغ آنجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از آن در سینه دارم دل که باشد درد و داغ آنجا نه زان دارم که باشد شادمانی و فراغ آنجا به سیر گلستان رفتی و بویی برد از این معنی هنوز از نکهت گل غنچه میکرد دماغ آنجا اگر خواهم به باغ آیم برای سرو گل نبود گل رخساره و سرو قدت کردم سراغ آنجا بیا تا با تو گل ریزان کنیم ای گلغدار من من از گلهای داغ اینجا، تو از گلهای باغ آنجا نمی دانم ترا از چشم مردم چون نگهدارم نظرگاه است رویت میبرد هرکس چراغ آنجا ابوالحسن فراهانی