هاتف اصفهانی
غزل ها
غزل شماره ۴۱: شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید تو ای سرو روان تا از کنارم بی سبب رفتی شب و روز از دو چشمم اشک حسرت در کنار آید شدم دور از دیار یار و شد عمری که سوی من نه مکتوبی ز یار آید نه پیکی زان دیار آید ازو هاتف به این امید دل خوش کردم و مردم که شاید گاهگاهی بعد مرگم بر مزار آید هاتف اصفهانی