هاتف اصفهانی
غزل ها
غزل شماره ۲۳: گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل چون سایه به پایش فکند رحل اقامت در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند دل می کشدم باز به آن جلوهٔ قامت عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت دامن ز کفم می کشی و می روی امروز دست من و دامان تو فردای قیامت امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ بر خاک شهیدان تو خار است علامت ناصح که رخش دیده کف خویش بریده است هاتف به چه رو می کندم باز ملامت هاتف اصفهانی