واعظ قزوینی
ماده تاریخ
شمارهٔ ۵۸ - در بنای مسجد کیخسرو خان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بحکم شاه دین «عباس ثانی » آنکه در عهدش جهان از خرمی پرخنده شد، چون دامن گلچین شه مسکین نوازی، کز دوای عدل و احسانش بعالم هیچکس را نیست دردی، غیر درد دین شهنشاهی که رای و همت و حلم وی آموزد خرد را عقل و دریا را سخا و کوه را تمکین جلال و عدل و احسان و جهانبانی و دینداری همه در آسمان دولتش جمعند چون پروین شده از شمع تیغش، خانه امن و امان روشن چنان کز پشتبان دولتش، محکم بنای دین چنان بر زیردستان زور کردن نیست حد کس را که سر در عهد او آهسته بگذارند بر بالین ز بیدادی که بر فرهاد مسکین رفته از خسرو بکوه از بیم او خود را کشیده صورت شیرین برآمد تا بتخت خسروی این شاه دین پرور چراغان شد ز نور جبهه عباد، شهر دین بسعی بنده درگاه او، کیخسرو عادل که از سر کم نگردد سایه لطف شهش آمین سر اخلاص کیشان، آنکه بالاتر بود پیشش ز صد کیخسروی دربانی این شاه عدل آیین بانجام آمد این عالم بنا، زآن سان، که از فیضش سراپا رشک جنت گشت باب الجنة قزوین بگفتم: این چه جا باشد؟ بتاریخش خرد گفتا: «مکان طاعت و جای دعای پادشاه دین » واعظ قزوینی