واعظ قزوینی
ماده تاریخ
شمارهٔ ۳۴ - در سوگ و تاریخ مرگ میرباقر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چراغ دلم «میرباقر» که داشت زسیماش نور سیادت ظهور بعشرت سرای بقا بار بست از این محنت آباد دار غرور شد از رفتن او، ز جانها قرار شد از غیبت او ز دلها حضور ز زهر غمش، عالمی تلخکام ز درد فراقش، جهانی بشور بمحنت سرایی که اینش بقاست چرا دل نهد مرد صاحب شعور؟! ز بس شادیش با غم آمیخته است نداند کسی ماتمش را ز سور! چو تیر از کمانخانه چرخ پیر بود راستان را بسرعت عبور جهان را خدنگی بترکش نماند کمان فلک را، همانست زور چو تاریخ فوتش، من دردمند طلب کردم، از خاطر نا صبور بخاک از دعا روی اخلاص سود بگفتا که:«قبرش بود پر ز نور»! واعظ قزوینی