واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳۵: ای که از سودای گنج سیم و زر دیوانه یی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که از سودای گنج سیم و زر دیوانه یی هست گنج عبرتی در کنج هر ویرانه یی رزق را آرام جز در کام روزی خوار نیست رو به سوراخ دهن، موری بود هر دانه یی در جهان کج نهاد از راستی نبود نشان غیر حرفی راست، گاهی، آن هم از دیوانه یی ریخت چون دندان، شود پیچیده تقریر کلام هست دندان در دهن، زلف سخن را شانه یی نیست از جوشیدن خلق جهان با یکدگر در میان جز جوش طفلان بر سر دیوانه یی آشنارویی ندیدم در جهان واعظ، مگر گاه حرف آشنایی، آنهم از بیگانه یی واعظ قزوینی