واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۶۲۰: بملک فقر خود را آن زمان فرمانروا بینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بملک فقر خود را آن زمان فرمانروا بینی که بر سر خاک به از سایه بال هما بینی جهانی را بهمت زیر دست خود توان کردن برین تل گر برآیی، عالمی را زیر پا بینی ز آزار قناعت نیست کم رنج طلب، آن به که چین جبهه این خواجگان از بوریا بینی جهانی را که دیدی بس وسیع از تنگ چشمیها بچشم دل چو وابینی، بقدر پشت پا بینی بدل، حرف قناعت گفتن و، بی بهره ز آن بودن چنان باشد که بر طاقی، کتاب کیمیا بینی غبارت گر به دل ننشیند از آمد شد دنیا دو عالم را در این آیینه گیتی نما بینی شود آنگاه چشم دل ترا روشن، که از بینش کدورتهای عالم را، به چشم توتیا بینی چه یاری در جهان واعظ تو از بیگانگان دیدی؟ که اکنون چشم میداری که آن از آشنا بینی واعظ قزوینی